Pages

Thursday, 28 January 2010

مصاحبه ی ساقی عقیلی با مينا صارمي

مصاحبه با زن نقال شاهنامه ( خانم مينا صارمي )

ساقی عقیلی: پيش از هر چيز صداي تئاتري، شيوا و رساي او جالب توجه است. سال‌ها تجربه را كنار فروتني‌كميابي با خود دارد و بي‌منّت، اطلاعاتش را در اختيار مي‌گذارد. دقت و سخت‌گيري و امانت‌داري او در ارائة اطلاعات، بيان‌گرِ اخلاق حرفه‌اي و هنري نسلي است‌كه تربيت‌يافتة مكتب تئاتري قدرتمندي بوده‌كه قدرتمندان تئاتر ما را پرورش داده و با اين‌ همه چيزي را‌كه نمي‌داند مي‌گويد نمي‌دانم يا آن‌چه را فراموش‌كرده مي‌گويد فراموش‌كرده‌ام. اخلاق حرفه‌ايِ خواستني و‌گم‌شده‌اي‌كه اگر امروز نيز باشد يا كمي است‌كه‌كم مي‌بينيم يا آرزويي‌كه نمي‌يابيم. اگر تئاتري‌هاي ما چنين منش،گفتار و رفتاري را نهادينه‌كرده و اجرا مي‌كردند چه‌كسي جرأت مي‌كرد هنرمندان را بد اخلاق بنامد؟ شايد همين اخلاق است‌كه باعث‌شده انتخاب‌كند‌ بهترين زن نقال شاهنامه باشد؛ حتي اگر به قيمتِ‌‌كمترديده‌شدن تمام شود.

ساقی عقیلی: با سلام لطفاً به‌اختصار خود را معرفي‌كنيد.

مینا صارمی: من مينا صارمي، متولد 1338 هستم. در خانواده‌اي فرهنگي بزرگ شدم‌ و پدرم ابوطالب صارمي مترجم معروفي بود. پيش از انقلاب در دانشگاه هنرهاي زيبا، بازيگري كارگرداني خوانده‌ام و از سال 1357 با گروه‌هاي تئاتري و از سال 69 با انجمن نمايش همكاري مي‌كنم. در سال 58 وارد دانشگاه هنرهاي زيبا شده، زير نظر اساتيد بزرگ تئاتر، تحصيل و تمرين‌كرده و در سال 65 در رشتة تئاتر ( كارگرداني بازيگري ) فارغ‌التحصيل شده‌ام.

- كمي از پدرتان بگوييد.

پدرم، ابوطالب صارمي به دو زبان فرانسه و انگليسي مسلط بودند؛ تدريس نمي‌كردند ولي‌كتاب‌هاي مهمي را ترجمه‌كرده‌اند مانند: تمدن در بوتة آزمايش، ظهور و سقوط رايش‌سوم، تاريخ تمدن ويل‌دورانت، عصرخرد و...

- در دانشگاه هنرهاي زيبا زير نظر چه اساتيدي تحصيل مي‌كرديد؟

پرويز پرورش ( رئيس دپارتمان )، بيضايي، سمندريان ( بيان ،كارگرداني و... )، قطب‌الدين صادقي، شميم بهار، پروانه پرتو ( فلسفه )، غفار حسيني، دكتركوثر، اسماعيل شنگله، هايده حائري، مهين ميهن، هايده حائري و... .

- شاخة اصلي و فعاليت مورد علاقه و تخصصي شما چه بود؟

بيشتر بازيگري و بعدكارگرداني.

- با توجه به اين‌كه بعضي از تئاتري‌ها و هنرمندان دیگر دانشگاه را براي‌كار خود خيلي مفيد نمي‌دانند آيا در دانشگاه آموزش خاصي ديده‌ايدكه به عنوان بازيگر يا كارگردان براي شما كاربرد پيداكرده‌باشد؟

مهم‌ترين چيزي‌كه آموختم و بسيار به من‌كمك كرد پلاتيز ( Platiz ) بود، البته آن موقع به آن نمي‌گفتيم پلاتيز. نرمش‌هاي‌كششيِ موزون پلاتيز، شبيه يوگا است، خيلي آرامش‌بخش است، تمركز را زياد مي‌كند، به تنظيم تنفس ياري مي‌رسانَد، مقاومت بدن را افزايش داده و سيستم تنفسي را تقويت مي‌كند. اين‌ نرمش‌ها دركلاس‌هاي بدن بازيگر به سرپرستي گيتا استواني ( همسر شاهرخ مسكوب ) انجام مي‌شد و در زندگي و هنر من تأثير فراواني نهاد تا جايي‌كه هنوز هم آن‌ها را انجام مي‌دهم.

- فعاليت‌هاي مهم قابل‌ذكر شما در تئاتر چه بوده است؟

در آغاز، به عنوان دستيار‌كارگردان حميد سمندريان در مرده‌هاي بي‌كفن و دفن‌ ( سال 58 ) كار خود را آغازكردم. همچنين‌‌كارگرداني كلبة متروك ( نوشتة تنسي ويليامز ) در سال 65 به عنوان پايان‌نامه‌ام براي من بسيار مهم بوده است. من در آن نمايش نقش خواهر دختري روياباف را بازي مي‌كردم‌كه ناتالي وود نيز همين نقش خواهر را در فيلم سيدني لومت بازي‌كرده بود و البته اين نقش در اصل نمايشنامه وجود ندارد. در اين نمايشنامه فلاش‌بك‌هايي وجود داردكه خاطرات و ذهنيت اشخاص را نشان مي دهد. در اين پايان‌نامه هايده حائري به عنوان استاد راهنما و مسعود اجداديان به عنوان‌كارگردان و بازيگر با من همكاري داشتند.

- اگر ممكن است فعاليت‌هاي تئاتري خود را فهرست‌وار ذكركنيد.

بهرام چوبينه ( قطب‌الدين صادقي )، شناسنامه ( نويسنده وكارگردان: شماسي. بازي در كنار مهرخ افضلي و مهدي ميامي )، حكايت شهر سنگي ( نويسنده: شماسي.كارگردان: مرحومه پروانه مژده )، صبرا و شتيلا (صادقي ) و... .

- از همكاري‌هاي خود با صدا و سيما و سينما بگوييد.

در تعدادي سريال به ايفاي نقش پرداختم: خانة من‌كجااست؟ ( به‌كارگردانيِ محمد حسن‌زاده‌كه دستيار امير نادري بود ) ( سريالي‌كه پخش نشد و به تضادهاي نسل‌هاي قديم و جديد مي‌پرداخت )،گم‌شده ( مسعود نوابي. دركنار ايرج راد و رويا تيموريان )، ملاقات ( خسرو معصومي )، تابلوي تاريخي ( مصطفي عبدالهي )، سفارتخانه ( فردوس‌كاوياني )، تله‌تئاتر مادر ( اسماعيل شنگله )، فيلم‌گودال ( محمد حسن‌زاده ) و... . وقتي هم بازي نمي‌كردم بي‌كار نبودم، به عنوان دستياركارگردان فعاليت مي‌كردم يا براي راديو نمايشنامه مي‌نوشتم. يك فيلم‌كوتاه هم ساختم به نام بيدادكه دربارة دختري جنگ‌زده بود.

- نمايشنامه‌ها داراي چه ويژگي‌ها يا حال‌وهوايي بودند؟

كار من تبديل داستان‌هاي‌كوتاه خارجي به نمايشنامه بود داستان‌هاي آسيموف، دوموريه و يا آثار خودم دربارة جنگ ايران و عراق مانند بچة جنگ‌زده. بيشتر با ‌گروه جنگ همكاري داشتم البته‌كمدي‌هاي ايراني هم مي‌نوشتم.

- علاقة شخصي شما به چه آثاري يا به چه نويسندگاني است؟

شكسپير، يونان باستان و بيضايي ( به‌ويژه مرگ يزدگرد )، چون جهاني و هميشه‌گي‌اند. مرگ يزدگرد را اول روي صحنه ديدم . همچنين عاشق‌كارهاي چيني و ژاپني‌ام. بعدها گلاب آدينه حدود 73 تا 76 مرگ يزدگرد را اجرا كردكه همة بازيگران‌اش زن بودند: پانته‌آ بهرام، سيما تيرانداز. آن نمايش در خانه نمايش اجرا شد و براي من جالب و لذت‌بخش بود. از سينما فيلم‌هاي‌كريشتف‌كيشلوفسكي و از موسيقي، موسيقي‌كلاسيك خارجي، شجريان و عليزاده را مي‌پسندم. به نقاشي‌هاي امپرسيونيستي و مدرن هم علاقه دارم. آثار نقاشاني چون پيكاسو،كاندينسكي، دالي ( البته بيشتر نبوغ او برايم جالب است تا نقاشي‌هايش ) و مانه ( نقاش نور و اميد ) را دوست دارم.

- خودتان بيشتر به‌كدام سبك يا شيوة هنري علاقه‌منديد؟

كار خودم «شناسنامه» سمبوليستي بود و البته تصاوير ( ميزانسن‌ها و طراحي صحنه ) مدرن بودند. داستان شناسنامه دربارة زن و شوهري‌ بودكه معني زندگي را گم‌كرده‌اند و باغباني با حرف‌هايش راجع به‌گياه و سبزي، آن‌ها را به زندگي پر از اميد و تفاهم بازمي‌گرداند.

- شخصاً بين تئاتر، سينما و تلويزيون‌كدام را ترجيح مي‌دهيد؟

اگر فرصت‌كارگرداني پيش بيايدكارگرداني تئاتر را انتخاب مي‌كنم ولي تله‌تئاتر پرتماشاگرتر است. البته ترجيح مي‌دهم تئاتري را كاركنم‌كه بعدها تله‌تئاترش را هم بسازم. شايد برايتان جالب باشد من برخلاف بيشتر بازيگران تئاتر، اگر بين بازي در سريال و تئاتر تداخل ايجاد مي‌شد ، تئاتر را ارجح مي‌دانستم و هنوز هم چنينم.

- آخرين‌كار تئاتري‌تان چه بود؟

بازي در نمايشي به‌كارگرداني داود فتحعلي‌بيگي براي جشنوارة آييني‌سنتي حدود 84-85 . نمايشي با حال و هوايي نسبتاً عرفاني و مذهبي.

- چگونه با شاهنامه آشنا شديد و به فعاليت در زمينة نقالي پرداختيد؟

شنيده بودم‌‌كه بين تكنيك‌هاي بيگانه‌سازي ( فاصله‌گذاري ) برشت و نقالي و تعزية ايراني شباهت‌هايي هست. نقالي را ديده بودم و برايم جالب بودكه در نقالي يك نفر در چند نقش و در نقش مرد يا زن بازي مي‌كند. به‌دليل فعاليت‌هاي ادبي پدرم نيز علاقه‌ به شاهنامه در من وجود داشت تا اين‌كه‌كلاس‌هاي نقالي داود فتحعلي‌بيگي اين علاقه را بيشتر و تخصصي‌تركرد. در آن ‌كلاس‌ها از مرشد ترابي دعوت شد و ايشان نيز به آموزش و راهنمايي ما مي پرداختند. هدف اصلي آن‌كلاس‌ها كسب مهارت براي بازيگري از طريق تمرين نقالي بود. در آن ‌كلاسها به بيان و تكنيك دكلاماسيون ادبي و حركات بدني بسيار اهميت داده مي‌شد.

- چه‌كساني در آن‌كلاس‌ها براي آموختن نقالي شركت مي‌كردند؟

نام‌ بعضي‌شان را فراموش‌كرده‌ام و آن‌ها كه يادم است عبارتند از: ساسان مهرپويان و شيرين امامی.

- اولين نقلي‌كه اجراكرديد چه بود؟

نقل‌گُردآفريدكه آن را از خود مرشد ترابي آموختم. اين نقل را در جشنوارة آييني سنتي سال 1378 اجرا كردم و به خاطر آن جايزة بهترين زن نقال را به من دادند.

- زنان نقال زيادي در زمان ساسانيان و پس از آن، نقالي موسيقايي بزمي، عرفاني و مذهبي انجام داده‌اند و در پيش از انقلاب خانم مرشد بلقيس زندگي خود را نقالي مي‌ كرده‌است. پیش از شما و پس از انقلاب اسلامی زن دیگری به نقالی نپرداخته است؟

پس از انقلاب اسلامي من اولين نیستم و شنیده ام که خانم دیگری به نام فرحناز کریمخانی در کردستان نقالی کرده اند. همچنین پیش از من، خانم شيرين امامي قرار بود اجراي نقالي داشته‌باشندكه به دليل فعاليت‌هاي تئاتري‌شان موفق نشدند و در جشنوارة دو سال‌ بعد نقالي خود را انجام دادند.

- آيا پس از شما زنان نقال ديگري به نقالي روي آورده‌اند؟

پس از من خود شما(ساقي عقيلي)، خانم حبيبي‌زاد ( گُردآفريد )، خانم مرجان صادقي،خانم آرام قاسمی و تعدادي ديگر به نقالي پرداخته‌اند.

- در اينترنت وقتي «اولين زن نقال ايران» را جستجو مي‌كنيم بيشتر نام خانم‌ حبيبي‌زاد بر صفحه ظاهر مي‌شود در حالی که اولين حضور رسمي او به‌عنوان نقال، سال 80 یعنی دو سال پس از شما ذكرشده است. نظر شما چيست؟

من با هر نوع دروغ تاریخی مخالفم و این هم یکی از آن ها است.

- شنيده‌ام فيلمي هم دربارة برآمدن اولين زن نقال تاريخ ايران ساخته‌اند و در آن فيلم خانمي به‌جز شما به‌عنوان اولين زن نقال تاريخ ايران معرفي شده‌اند. آيا اين فيلم را ديده‌ايد؟

نه متاسفانه.

- نظرتان دربارة چنين اشتباهات تاريخي چيست؟

فكركنم بهتر باشه‌كارگردان پس از خواندن اين مصاحبه براي حفظ اعتبار حرفه‌ايش يه فيلم ديگه بسازه يا اشتباهش‌ رو اعلام‌كنه. اين يه مسئلة تاريخي و مستنده.

- فيلم مذكور يك‌كارشناس پژوهش هم داشته ولي‌كم‌كاري فرحناز کریمخانی و پژوهشگران را در اين زمينه مؤثر مي‌دانيد؟

بله. به هر حال‌‌كساني‌كه به عنوان‌‌كارشناس و محقق مسائل تاريخي فعاليت مي‌كنند بايد تحقيقات‌كامل‌تري مي‌كردند و اطلاعات دقيق‌تري مي‌دادند.

- مشكلات ادامة كارتان در زمينة نقالي چيست؟

نياز به آموزش مداوم توسط يك استاد مسلّم نقالي، سخت‌گيري خود من درباره اين‌كه حتماً استاد مذكور اشتباهات مرا به من‌گوشزدكند، هزينة آموزش‌كه بايد در شأنِ استاد و مطابق با سابقة او باشد، مكان تمرين، عدم حمايت حرفه‌اي از اين هنركهن و نياز به اختصاص يك بودجة خاص براي نقالي از سوي نهادهاي حامي نمايش.

- از فعاليت‌ها و برنامه‌هاي‌تان بگوييد.

گاهي نمايشنامه ترجمه مي‌كنم، براي راديو نمايشنامه‌هاي راديويي مي‌نويسم و منتظرم تا نقش‌هايي‌كه دوست دارم بازي‌كنم. نقش‌هايي مانند آركادينا، آنتي‌گون، الكترا، ليدي‌ مكبث و مده‌آ.

با سپاس از شما.

No comments:

Post a Comment