Pages
Friday, 12 March 2010
آموزش نقّالي به نابینایان/کارگاه آموزش برخوانی (نقالی) ساقی عقیلی
Thursday, 11 March 2010
اولین زن نقال ایران به راستی کیست؟ فرحناز کریمخانی؟ مرشد بلقیس؟ ساقی عقیلی؟ فاطمه حبیبی زاد؟
هنگامی که در اینترنت جستجو و پژوهش می کنیم درباره ی این پرسش(اولین زن نقال ایران) با انبوهی از داده ها روبرو می شویم.
و این پرسش پس از آن پرسش پیشین پیش می آید که به راستی اولین زن نقال ایران کیست؟ این نشان می دهد که برخی از سودجویان و
ناآگاهان این آگاهی های نادرست را در اینترنت نهاده و ما را دچار سردرگمی می کنند. با هم نگاهی به برخی از این آگهی ها بیاندازیم.
http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=68444&Serv=0&SGr=0 میراث کریمخانی
http://www.jadidonline.com/story/08032010/frnk/first_story_teller نخستین زن نقال، فرحناز کریمخانی
http://cafetehroon.blogfa.com/post-146.aspx فرحناز
http://www.iranamerica.com/forum/showthread.php?t=16586 خانم کریمخانی فرحناز پس از انقلاب
http://www.youtube.com/watch?v=eLL_ceKYdN0 ساقی
http://www.asriran.com/fa/news/71378/اجرای-نقالی-توسط-نخستین-زن-نقال-ایرانی/ساقی
http://www.forum.98ia.com/t32158.html ساقی
http://womensvoice1.blogspot.com/2010/03/blog-post_8350.html صدای زنان. ساقی عقیلی بانویی معروف به اولین زن نقال ایران
اجرای نقالی توسط نخستین زن نقال ایرانی در نخستین جشن خانه ی تئاتر
Wednesday, 10 March 2010
برخوانی(نقل) رستم گو تاجبخش/ ایران گُرد در ایتالیا/ کارگاه آموزشی برخوانی ساقی عقیلی
نقالی ایرانی در ایتالیا در ایتالیا، جشنواره معتبری از ۳۰ سال گذشته به نام «Arrivano dal Mare» (از دریا میآیند) وجود دارد که سال گذشته، مرشد ترابی و خانم ساقی عقیلی مهمان این جشنواره بودند.خانم عقیلی، نقال جوانی هستند که متأسفانه کم از ایشان نام برده میشود. این افراد آمدند و کار اجرا کردند. قدرت بازیگری مرشد ترابی و ساقی بر کسی پوشیده نیست و در اینجا همه آنها را تحسین کردند.اکثرتماشاگرانی که در این جشنواره بودند، کسانی بودند که در این جشنواره نمایش اجرا میکردند. یعنی در حقیقت اهل تئاتر بودند. آنها بسیار مشتاق بودند ببینند نقالی ایرانی چیست.
مقام زن درایران باستان/ کارگاه آموزش برخوانی (نقالی) ساقی عقیلی
در آستانهٔ روز جهانی زن:
مقام زن در ايران باستان
در ایران باستان همیشه مقام زن و مرد برابر و در کنار هم ذکرشده است، حتی گروهی از ایزدان
مانندآناهیتا زن هستند و در میان امشاسپندان ، امرداد و خرداد و سپندارمذ ، که صفات اهورامزدا
است زنمی باشند.
در زمان شاهنشاهی هخامنشیان ، براساس لوح های گلی تخت جمشید زنان هم دوش مردان در ساختن
کاخ های شاهان هخامنشی دست داشتند و دستمزد برابر دریافت می نمودند، پیشه بیشتر زنان در دوره
هخامنشیان صیقل دادن نهائی سنگ نگاره ها و همچنین دوخت و دوز و خیاطی بوده است. بنابراین
در شاهنشاهی بزرگ هخامنشی با برابری و تساوی حقوق زنان با مردان سر و کار داریم.
باید خاطرنشان کرد که زنان در زمان بارداری و با بدنیا آوردن کودکی برای مدتی از کار معاف
می شدند ، اما از حداقل حقوق برای گذران زندگی برخوردار می گشتند و علاوه بر آن اضافه حقوقی
بصورت مواد مصرفی ضروری زندگی دریافت می نمودند، همچنین در گل نوشته های تخت جمشید
شاهد آن هستیم که در کارگاههای خیاطی ، زنان بعنوان سرپرست و مدیر بودند و گاه مردان زیردست
زنان قرار می گرفتند.
اما زنان خاندان شاهی از موقعیت دیگری برخوردار بودند ، آنان می توانستند به املاک بزرگ
سرکشی کنند و کارگاه های عظیم را با همه کارکنانش اداره و مدیریت می کردند و درآمدهای بسیار
زیاد داشتند ، اما باید خاطرنشان کرد که حسابرسی و دیوان سالاری هخامنشی حتی برای ملکه هم
استثنا قائل نمی شد و محاسبه درآمد و مخارج از وی مطالبه می کرد.
در یکی از گل نوشته ها ( لوح های گلی ) رئیس تشریفات دربار داریوش بزرگ دستور تحویل 100
گوسفند را به ملکه صادر می کند تا درجشن بزرگ تخت جمشید که 2000 مهمان دعوت شده بودند
بکار روند.
دریکی از مهرهای بدست آمده از تخت جمشید زنی بلندپایه در صندلی تخت مانندی نشسته و پاهایش
را روی چهارپایه ای گذارده و گل نیلوفری در دست دارد و تاجی برسرنهاده که چادری روی آن
انداخته شده است و به تقلید از مجلس شاه ، ندیمه ای در برابر او ایستاده و عود سوزی در آن دیده
می شود. این مهر یکی از زنان ثروتمند دربار هخامنشی است که نقش مهمی در مدیریت جامعه داشته
است و دستورات خود را به این مهر منقوش می کرده است.
بنابراین با کمک گل نوشته های تخت جمشید تصویری کاملا نو از زنان و ملکه های هخامنشی بدست
می آوریم که برخلاف ادعای نویسندگان یونانی ، که آنها را عروسکهایی محبوس در حرم سراها می
دانستند، نه تنها همدوش مردان در آئین های مذهبی شرکت می کردند ، بلکه در صحنه زندگی و در
اداره امور کشور هم نقش و شخصیت مستقل خویش را حفظ می کردند . بررسی دقیق لوح های
دیوانی تخت جمشید نشان می دهد، که زن در دوران فرمانروائی هخامنشیان بویژه در زمان شاهنشاهی
داریوش بزرگ از چنان مقامی برخوردار بودند که در میان همه خلق های جهان باستان نظیر نداشت
شماری از دلاور بانوهای ایرانی
یوتاب :سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشــــــاهی داریوش سوم بوده
است. وی در نبرد با اسکندر گجــستک همراه آریوبرزن فرماندهیبخشی از ارتش را بر عهده داشته
است او در کوهـهای بختیاری راه را بر اسکندر بست . ولی یکایرانی راه را به اسکندر نشان داد و
او ازمسیر دیگری به ایران هجوم آورد. با این حال هم آریوبرزنو هم یوتاب درراه میهن کشته شدند و
نامی جاویدان از خود بر جای گذاشتند.
نکته:
دریاسالار بانو ارتمیز :نخستین و تنها بانوی دریاسالار جهان تا به امروز . او به سال 480 پیــش
از میلاد به مقام دریاسالاری ارتش شاهنشاهی خــشایارشاه رسید و در نبرد ایران و یونان ارتش
شاهنشاهی ایران را از مرزهای دریایی هدایت میکرد .تاریخ نویسان یونان او را در زیبایی برجستگی
و متانت سرامد تمامی زنان ان روزگار نامیده اند.
آتوسا :
ملکه بیش از 28 کشور اسیایی در زمان امپراتوری داریـــــــــــوش بزرگ .هرودت پدر تاریخ از وی
به نام شهبانوی داریـــــوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا را چندین باد در لشکر کشی های داریوش
یاور فکری و روحی داریوش بزرگ دانسته است.
ارتادخت :وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم اشکانی. به
گفته کتاب اشکانیان اثردیاکونوف روســــی خاور شناس بزرگ اومالیات ها را سامان بخشید و در
اداره امور مالی کوچکتـــــرین خطایی مرتکب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید.
آزرمی دخت :شاهنشاه زن ایرانی در سال 631 میلادی . او دختر خـــــــــسروپرویز پس ازگشتاسب
بنده " بر چندین کشور اسیایی پادشاهی کرد.
آذرناهید :ملکه ملکه های امپراتوری ایران در زمان شاهنـــــــشاهی شاپور یکم بنیانگزار ساسله
ساسانی. نام این ملکه بزرگ و اقتدارات دولتی او در قلمرو ایــــران در کتیبه های کعبه زرتشت در
استان فارس بارها آمده است و او را ستایـش کرده است.
پرین :بانوی دانشمند ایرانی . او دختر کی قباد بود که در سال 924 قبل از مــیلاد هزاران برگ از
نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای ایندگان از گوشه و کنار ممالک اریایی گرداوری نمود و
یکبار کامل ان را نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه تبت گردیده است.
فرخ رو :نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریـــــخ ایران ثبت شده است وی از
طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.
گردآفرید :یکی از پهلوانان سرزمین ایران. تاریخ از او به عنوان دختر کژدهم یاد میــکندبا لباسی
مردانه با سهراب زورازمایی کرد . فردوسی بزرگ از او به عـــنوانزنی جنگو و دلاور سرزمین
پاکان یاد میکند.
اریاتس :یکی از سرداران مبارز و دلیر هخامنشیان در سالهای پیش از میلاد. مورخــین
یونانی در چندین جا نامی از وی به میان اورده اند.
هلاله: :پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی ( 391 یشتا 274+1 یشتا 2 )
در زمان کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست . از او به عنوان هفتـــمینپادشاه کیانی یاد شده است
که نامش را " همای چهر ازاد ) نیز گفته اند.مردان ایران باستان بانوان خود را احترام بسیار
میگذاشتند و در تمامی اموربا آنها مشورت می کردند و برای ایده و عقیده انها احترام بسزایی قائل
بودند.
در ایران باستان اهمیت بســـیاری به مقام زن و مرده داده شده است . زن را بانوی خانه مون پثنی می
نامیده اند و مرد را مون بد یا مدیر خانه می نامیده اند. در نسخه های دینی ایران باســــــتان زنان
شوهردار از اجرای مراسم دینی معاف بودند . زیرا تشکیل خانواده و پرورش یک جامعه نیک کردار
که یکی از ارکان آن تربیت مادر است بزرگترین عمل نیک در کارنامه زمان ثبت می شده است.
نکته:
Monday, 8 March 2010
یادداشت ساقی عقیلی(نقال) به مناسبت حضورش در نمایش”مجلس برادرکشی/ کارگاه آموزشی برخوانی ساقی عقیلی
به گفته استاد ارجمند بهرام بیضایی، نقالی عبارت است از(نقل یک واقعه یا قصه به شعر یا نثر با حرکات و حالات و بیان مناسب در برابر جمع و نقال کسی است که یک واقعه یا قصه مربوط به افسانه ها و اساطیر و یا ساخته خود را در برابر جمع بیان میکند) پس قصهگویی موزون و آوازی و خنیاگری و همه نقالی محسوب میشوند.مربوط به افسانه ها و اساطیر و یا ساخته خود را در برابر جمع بیان میکند) پس قصهگویی موزون و آوازی و خنیاگری و همه نقالی محسوب میشوند.یافتن اولین زنی که در تاریخ نقالی کرده است کاری بس دشوار و شاید غیر ممکن باشد. با نگاهی به پیشینه زنان در ایران و حتی مراجعه به مقالهای با همین عنوان به قلم علی فرهادیپور که در سایتهایی مانند ایران تئاتر درج شده است به نام"آزاده" برمیخوریم که اولین زن نقال ایرانی است که نامش در کتابها آمده و همزمان با بهرام گور میزیسته است. ولی آیا کسی میتواند به طور قطع و یقین بگوید، آری آزاده اولین زن نقال ایران است؟ به گفته گزنفون دوشیزگان خنیاگری بودهاند که در دربار هخامنشیان نقالی میکردهاند ولی اسامی آنان در دست نیست. بعد از آزاده نیز اسامی دیگری در این هنر نقل شده است که تنها اشارهای به نام برخی از آنها مانند "ملا فاطمه"، "سمیه خداینامه خوان"، "مرشد بلقیس" که هم عصر ما و در سالهای پیش از انقلاب قصه زندگی غم انگیز خود را نقالی میکرده و"مینا صارمی" که در سالهای بعد از انقلاب نقالی میکرد و... بیشک هر یک از این افراد روشی خاص خود نیز داشتهاند و هیچ یک به واسطه تفاوت روش، اولین نقال زن محسوب نمیشوند.اولینها مشخصهای دارند که باید به آن توجه کرد. کنستانتین استانیسلاوسکی متد خودش را در بازیگری طراحی و اجرا کرد. روش رسیدن بازیگر به نقش که انقلابی عظیم در امر بازیگری به وجود آورد. آیا او میتوانست ادعا کند که اولین بازیگر است چون روشی خاص خود دارد؟! ارسطو نیز فلسفهای را با روشی جدید ارائه داد. آیا او ادعا کرد اولین فیلسوف است؟ و آیا ما حق داریم بدون پژوهش حرف آنها را قبول کنیم؟ شاید اولین نقال زن و مرد در جهان، آدم و حوا باشند که داستان بهشت و رانده شدن خود را برای هابیل و قابیل تعریف کردهاند.اما چرا امروز جامعه از دیدن نقال زن متعجب میشود؟ آیا مادرانمان از پهلوانان و اساطیر و... برایمان قصه نگفتهاند؟ مادرانی که با زیرکی نکتههایی را در قالب قصه برای کودکانشان بیان میکنند. شگفتانگیز است. مادری برای کودکش که ناخونهای خود را میجود قصهای از دختری میگوید که درخت ناخن در شکمش سبز شده است تنها برای اینکه کودک را از یک عمل اشتباه نهی کرده باشد. به یاد میآورم که مادربزرگم در رختخوابی که از گلهای یاس پهن میکرد قصهای میگفت که در آن ساقی قهرمان بود و شیرین کاریها و پهلوانیها از ساقی سر میزد؛ اما همان قصه را وقتی برای خواهرم میگفت قهرمان قصه او بود. این گونه پهلوانانه زیستن را یاد میداد.چرا میگویند نقالی کاری مردانه است و نقال زن را طرد میکنند؟ نه این است که بانوگشپ(گشسپ) دختر رستم زنی جنگجوست یا رودابه با کُک راهزن جنگید و یا گردیه خواهر بهرام دلاوریهای بسیار در جنگ با چینیها از خود نشان داد. آیا جنگ کاری مردانه نیست ؟ مردانهتر از نقالی؟! پس زنان در این عرصه چه میکنند؟زنان این سرزمین همواره دلاور بودهاند. به گفته دوستی، خواستگاری کردن تهمینه از رستم نیز کاری بس دلاورانه بوده همتای گردیه و دیگر زنان قدرتمند شاهنامه که تاب سرزنش دیگران آسانتر از جنگیدن با دشمن نیست. چه کنیم که شاهنامه در دوران مردسالاری جمع آوری و نوشته شد . شاید متعصبان داستانهای دیگری از دلاوریهای زنان داشتهاند و پنهان و نابود کردهاند. بیش از این چه اهمیتی دارد که مشت نمونه خروار است. اگر زنی را دیدید که طراحی یک برج آسمان خراش را بر عهده دارد تعجب کنید ولی اگر زنی را دیدید که نقالی میکند تعجب نکنید که نقلی که زنان روایت میکنند بسا شیرینتر و جذابتر از هر نقل دیگری است. نقالان زن نماد مادرانی هستند که کودکی ما را با قصههای خود به بزرگی پیوند داده اند و امروز نیز ما را رها نمیکنند. اینک نیز نقالان زن ایران در نمایش"مجلس برادرکشی" نقس سلم و تور و ایرج را بازی میکنند و این بار قصه فریدون و پسرانش را از شاهنامه بر شما میخوانند. نقالانی چون شیرین امامی، مرجان صادقی، فاطمه حیدری و من ساقی عقیلی.
Sunday, 7 March 2010
تاریخ نقالی در جهان ( سری 4: پیدایش و تحول نقالی ) نویسنده: ساقی عقیلی
نقالی از دیرباز در میان همه ی جوامع بشری وجود داشته است و نخستین نقالان، مردان و زنانی بوده اند که به بازگویی حوادث طبیعی، وقایع روزمره، شکار و ... می پرداختند. سپس نقل داستان های گذشته گان و اساطیر آفرینش، زندگی و مرگ، از وظایف نقالان شد و نمونه هایی از آن هنوز هم دیده می شود. ایتالیا، هند، عراق و بسیاری از کشورهای دیگر، نقالی را با واژه خاص خود می شناسند، هنوز هم سنت نقالی خود را حفظ کرده و در جشنواره های نمایش های سنتی، نقالان آن کشورها به هنرنمایی می پردازند. برای نمونه، نقالی در ترکیه، مداحی نامیده می شود و در آن جا نقال را مداح می نامند.
امروزه نقالی، مانند گذشته، وسیله ای برای بیان تاریخ، مفاهیم مذهبی و گاهی پیام های سیاسی شده است. متاسفانه جای خالی پژوهش در این زمینه و تاریخچه ی آن، به وضوح در محافل دانشگاهی، پژوهشی و همایش های فرهنگی دیده می شود. پژوهش حاضر، تلاش کوچکی در راستای شناخت نقالی، نخستین شکل های پیدایش آن و تحول آن در طول تاریخ است.
نخستین شکل های ابتدایی نقالی
[ 1. نقالی تصویری بدون صدا یا بدون تولید صدا به طور عمدی؛ 2. نقالی با آواهای ابتدایی انسانی؛ 3. نقالی تصویری همراه با آواهای ابتدایی انسانی و ابزارهای ابتدایی همچون سنگ، چوب یا پوست میوه ها ]
بشر اولیه، گیاه خوار بود و از غذای موجود در طبیعت استفاده می کرد. البته در موقعیت های جغرافیایی که پوشش گیاهی مناسب برای تغذیه ی او وجود نداشت، از روی اجبار و به طور غریزی به سوی خوردن مردار حیوانات کشیده شد و زمانی هم که مردار حیوانات، به اندازه ی کافی وجود نداشت، گرسنه گی، باعث شد حیوانات را شکار کند. نخستین ابزارهای شکار، سنگ ، چوب و اسنخوان بودند و به مرور زمان متوجه شد چیزهای تیز و بُرنده، بهترین ابزاربرای شکار و بریدن هستند. انسان، در طول زمان، ابزارهای مربوط به شکار را ساخت، با ساختن آنها، شیارهای بیشتری در مغز او ایجاد شد و نتیجه ی این افزایش شیارها و پیچیده تر شدن ساختار مغزی او، به سخن گو شدن انسان انجامید.
انسان اولیه که به شکار می پرداخت، وقتی به غار بر می گشت، به دلیل وجود حس و غریزه ی نمایشگری و خودنمایی در او، تصاویری از شکار حیوانات را بر روی دیوار غار نقاشی می کرد و خود را به عنوان قهرمانی که در نبرد با جانوران پیروز شده نشان می داد.
ساموئل، هنری هوک در کتاب خود، « اساطیر خاورمیانه »، گفته است که هیچ تصویری را از دوران باستان نمی توان یافت که مربوط به یک آیین نباشد و همه ی تصاویر باستانیِ یافت شده، آیین یا آیین هایی مربوط به خود داشته اند. پس می توان گفت که نقاشی های غارنشینان، همراه با آیین هایی بوده، احتمالا در کنار آن نقاشی ها، آیین هایی مربوط به شکار برگزار می شده و نخستین شکل ِ نقالی، که نقالی تصویری است همراه با آواهایی ابتدایی انجام می شده است. به طور حتم، در چنان آیین هایی، با به هم کوبیدن سنگ، چوب و پوست میوه ها صداهایی نیز تولید می کردند که در راستای بازآفرینی صحنه ی شکار و حوادث مربوط به آن بوده است.
در زبان فارسی، نقالی و خنیاگری، دو واژه ی مختلف برای نامیدن یک کنش هستند و نقالی را خنیاگری بدون ساز و خنیاگری را نقالی موسیقایی می توان نامید. به این ترتیب در زبان فارسی، نخستین کسانی را که با صداهای اولیه و گنگ انسانی به بازنمایی حوادث طبیعی و زندگی انسانی پرداختند نخستین خنیاگران تاریخ، و نخستین کسانی که بدون هیچ ابزار تولید صدا به بازنمایی زندگی پرداختند نخستین خنیاگران بدون ساز تاریخ می توان دانست. چرا که واژه ی خنیاگر از سه بخش تشکیل شده: هو: خوب؛ نیا: نوا، آوا و صدا؛ گر: کننده، انجام دهنده، سازنده. پس خنیاگری یعنی برآوردن صدای خوب و خنیاگر کسی است که با صدای خوب ( که می تواند انتزاعی و ظاهرا بی معنی هم باشد )، به بازنمایی وقایع، بیان مفهومی انتزاعی یا برانگیختن احساسات شنوندگان می پردازد.
به طور کلی تعدادی از دلایل پیدایش نقالی را خود نمایی، تبادل تجربه و نیاز به بازگویی احتیاجات بشری برای شناخت و انتقال راه های برآورده کردن آن ها می توان دانست. برای مثال انسان دریافت کودکان باید بدانند چه حیواناتی خطرناک هستند و در این راه دست به ابتکار جالبی زد و صدای آن حیوانات را تقلید کرد که شاید این کار شروعی برای تکلم بوده است.
پیدایش نقالی، در هزاران سال پیش از تاریخ بوده و هیچ کس به طور دقیق نمی تواند بگوید که در نخستین شکل نقالی، کدام یک از شکل های مذکور - نقالی تصویری ( بدون هیچ گونه صدای عمدی و واضح )، نقالی با آواهای ابتدایی و نامفهوم انسانی، یا نقالی همراه با صداهای تولید شده از سنگ، چوب، پوست میوه ها و جانوران - تقدم داشته است؟
انسان در طول تکامل، مفاهیمی همچون قبیله، زمین، دوست و دشمن را ساخت، سپس به ثبت تصاویر مربوط به جنگ پرداخت، با تکامل گفتار، وقایع مربوط به جنگ را سینه به سینه حفظ کرد و سرانجام با اختراع خط، آن ها را مکتوب کرد.
نقالی گفتاری
شکل تکامل یافته تر ِ نقالی، نقالی ِ گفتاری است و واضح است تاریخ آن به آغاز تکلم انسان باز می گردد. طبیعتاً تقلید صدا در روند تکامل انسان، به پیدایش نخستین واژه ها انجامید، نخستین واژه ها، نخستین جملات را ساختند و نخستین جملات، نخستین نقالی های بشر را ممکن ساختند.
شاید نخستین نقالان گفتاری که به طور دائم و جدّی به نقالی پرداختند روسای قبایل باشند که در گرد همایی های قبیله ای به بازگویی داستان های قبیله، شکارچیان، بزرگان، پهلوانان و جنگ با قبایل دیگر می پرداختند. نمونه ای از این داستان گویی را در فیلم های تاریخی مانند آپوکالیپتو می توان دید.
البته با توجه به اینکه طبق پژوهشهای انسان شناسی و باستان شناسی، کهن ترین تجمع های انسانی و تمدن های جهان، زن سالار و مادرسالار بوده اند، بزرگان و روحانیانی که برای افراد قبیله نقالی می کرده اند باید زن بوده باشند و زنان نقال / خنیاگر زیادی را می توان در نگاره های باستانی جهان مشاهده کرد. به مرور زمان، مردان در عرصه های اجتماعی جای زنان را گرفته اند ولی زنان بدون شک در خانه ها برای فرزندان و نوه ها و همسایه ها به باز گویی تاریخ قبیله، داستان های خدایان و پهلوانان و حکایت های عامیانه می پرداخته اند.
جالب است بدانید در میان آریاها، رئیس قبیله باید از قدرت گفتاری و آوای خوشی برخوردار می بود و این نکته در نام کیخسرو به خوبی دیده می شود. کی خسرو در زبان اوستایی، کوی هو سروا نامیده می شود که از سه بخش تشکیل شده و معنی آن ها به ترتیب این است: کوی: فرمانروا، فرمانده، رهبر؛ هو: خوب؛ سروا: سرود، صدا، آوا. این سه بخش با هم یک معنی را می سازند که این است: فرمانروایی که صدای خوب دارد، یا: رهبری که با صدای خوب، سخنرانی می کند.
نکته ی مذکور آن جا بهتر فهمیده می شود که در کتاب های تاریخی مربوط به دوره ی هخامنشیان آمده است: از هنرهایی که به شاهزادگان و فرزندان بزرگان کشوری و لشکری آموخته می شد، سخنرانی، آواز و نواختن ساز بوده است. یکی از جاهایی که این را به خوبی می توان دید، خان چهارم رستم است که در آن، رستم، ساز به دست می گیرد و آواز می خوانَد:
نشست از بر ِ چشمه، فرخنده پَی/ یکی جام ِ زر دید پر کرده مَی
ابا مَی یکی نغز تنبور یافت/ بیابان، چنان خانه ی سور یافت
تهمتن، مر آن را به بر درگرفت/ بزد رود و گفتارها سرگرفت
یا در کتاب های تاریخی آمده که بهرام چوبین در راه جنگ با خاقان چین، برای سربازان خود، پهلوانی های رستم و اسفندیار و داستان های میهن پرستانه ای را بازگویی می کرده است.
هربرت رید در کتاب هنر و اجتماع گفته است: بعضی از اشخاص، هنرهای مختلف را بهتر از دیگران انجام می دادند و کم کم، حس زیبایی شناسی انسان، این تفاوت را تشخیص داد و اشخاصی که هنری را بهتر از دیگران انجام می دادند مورد تشویق و تحسین قرار گرفتند. به مرور زمان، افراد جامعه، کسانی را برای هنرهای مختلف، تعیین کردند، برای هنرشان به آن ها کالا و پول دادند و هنر آن ها شغل شان شد.
با توجه به سخن هربرت رید، می توان گفت در آغاز پیدایش نقالی، هر کسی می توانست نقالی کند، به مرور زمان افرادی بهتر از دیگران نقالی کردند و نقالی به عنوان شغل آن ها شناخته شد.
نقالی گفتاری [ بر پایه ی نوشتارهای تاریخی، اسطوره ای و دینی ]
روشن است که انسان، در نقطه ای از تاریخ موفق به اختراع خط شد و ثبت وقایعی را که در قوم وقبیله اش اتفاق افتاده بود و اتفاق می افتاد را آغاز کرد. این زمان را همه ی مورخان آغاز تاریخ می دانند.
مورخان، نخست، کهن ترین خطوط بشری یعنی خط تصویری را در مصر یافتند و اختراع خط را متعلق به مصریان معرفی کردند. بعد ها پس از کشف خطوط ابتدایی ِ تمدن بسیار کهن ِ سومر در بین النهرین ( عراق کنونی ) متوجه شدند هم زمان با مصر در تمدن دیگری نیز خط اختراع شده بوده است. به تازگی نیز در شهر سوخته در ایران، کهن ترین خط جهان را کشف کرده اند که هنوز رمز گشایی نشده است و باز هم ممکن است در آینده باستان شناسان به منابع دیگری در جاهای دیگر برخورد کنند.
اولین نقالانی که بر پایه ی نوشتار، نقالی می کرده اند باید روحانیونی در شهر سوخته، بین النهرین یا مصر بوده باشند ولی کهن ترین نقالانی که نام آن ها به جا مانده است هزیود و هومر هستند که در حدود سال های 600 پیش از میلاد، داستان های خدایان و نبرد پهلوانان را همراه با نوای ساز برای مردم نقالی ( خنیاگری ) می کرده اند.
نقال دیگر، انگارس است که حدود سال های 570 پیش از میلاد، در دربار آسیتاک پادشاه ماد نقل می گفته و معروف است که در یک نقالی برای آسیتاک، به طور نمادین، آمدن کوروش و پایان پادشاهی آسیتاک را به او هشدار داده بوده است.
نقالی به مرور زمان از تقلید رفتار انسان ها و جانوران دور شده و با گفتار پیوندی ناگسستنی برقرار کرده است. پس کتاب های مربوط به قصه گویی، سخنوری و شیوه ی سخنرانی را با توجه به پیوند سخنوری با نقالی / خنیاگری می توان مطالعه و بررسی کرد و به بعضی از الزامات شیوه ی گفتار در نقالی می توان دست یافت. برای نمونه می توان به کتاب های زیر اشاره کرد: « فن خطابه » ( نوشته ی ارسطو )؛ « روضة الشهدا » ( نوشته ی ملا واعظ کاشفی )؛ « طرازالاخبار »، « دستورالفصحا » و « تذکره ی میخانه » ( نوشته ی عبدالنبی فخرالزمانی )؛ و « آیین سخنرانی » ( نوشته ی دیل کارنه گی ).
مؤخره
امروزه به نقالی همچون یک هنر نمایشی باستانی نگریسته می شود و زنان و مردان نقال جوانی پا به این عرصه نهاده اند. با توجه به اخبار مربوط به نقالی در جشنواره ها و همایش های داخلی و خارجی، جای خالی پژوهش های تاریخی در این زمینه بسیار دیده می شود تا جایی که وقتی در اینترنت، واژه ی تاریخ نقالی را جستجو می کنیم تنها مقالات پراکنده ای در این زمینه دیده می شود.
به طور کلی در همه ی اقوام باستانی جهان از جمله سرخپوستان، آفریقایی ها، مصریان، ایرانیان، یونانیان، هندیان و اقوام شرق آسیا، بزرگان قبایل، نخستین نقالان قوم بوده اند و شب ها در کنار آتش به داستان گویی می پرداختند.
با توجه به این که کهن ترین تجمع های انسانی و تمدن های جهان، زن سالار و مادرسالار بوده اند، بزرگان و روحانیانی که برای افراد قبیله نقالی می کرده اند باید زن بوده باشند و زنان نقال / خنیاگر زیادی را می توان در نگاره های باستانی جهان مشاهده کرد. به مرور زمان، مردان در عرصه های اجتماعی جای زنان را گرفته اند و زنان بدون شک در خانه ها برای فرزندان و نوه ها و همسایه ها به باز گویی تاریخ قبیله، داستان های خدایان و پهلوانان و حکایت های عامیانه پرداخته اند.
نخستین شکل نقالی را نقالی تصویری باید دانست که تقلیدی از رفتارهای جانوران و انسان ها بوده و احتمالا گاهی با صداهایی غیرعمدی و اتفاقی همراه بوده است. ولی دومین شکل نقالی در هاله ای از ابهام است و نمی توان به طور قطع گفت پس از شکل پیشین مذکور، کدام یک از دو شکل پسین ِ نقالی پدیدار شده است: 1. نقالی تصویری همراه با صداهای انسانی تولید شده توسط حنجره و دیگر اندام های انسانی. ( ؟ ) یا: 2. نقالی تصویری همراه با صداهای تولید شده توسط سنگ، چوب و پوست میوه ها.
پس از مراحل مذکور، نقالی گفتاری پدید آمده و پس از اختراع خط، نقالی گفتاری بر پایه ی نوشتار، یکی از مهم ترین شکل های نقالی بوده است. نمونه های بارز ِ این نوع نقالی را در یونان باستان و ایران باستان می توان دید.
نام سه تن از قدیمی ترین نقال / خنیاگران باستانی به دست ما رسیده، که دو تن از آن ها هزیود و هومر، یونانی اند و یکی دیگر، انگارس، نقال / خنیاگر ِ دربار آسیتاک ( شاه ماد ) بوده است.
نقالی به مرور زمان از تقلید رفتار انسان ها و جانوران دور شده و با گفتار پیوندی ناگسستنی برقرار کرده است. پس کتاب های مربوط به سخنوری و شیوه ی سخنرانی مانند فن خطابه، روضة الشهدا، طرازالاخبار و آیین سخنرانی را با توجه به پیوند سخنوری با نقالی / خنیاگری می توان مطالعه و بررسی کرد و به بعضی از الزامات شیوه ی گفتار در نقالی دست یافت.
امید است در آینده ای نزدیک، نقالی، به عنوان یک رشته ی دانشگاهی در دانشگاه های جهان تدریس شود و در کنار ظهور و حضور کمّی ِ نقالان جوان، پیشرفت کیفی و تکنیکی آن را در همه ی زمینه های مربوط به آن شاهد باشیم.
منابع:
ايلين.م.سگال. چگونه انسان غول شد . ترجمه آذر آريان پور . تهران: سیمرغ، 1354
براكت، اسكار. تاريخ تئاتر جهان. ج 1. ترجمه: هوشنگ آزاديور. تهران: مرواريد، 1375
بويس، مري. فارمر، هنري جرج. دو گفتار دربارة خنياگري و موسيقي ايران. ترجمه: بهزاد باشي. تهران: آگاه، 1368
بيضايي، بهرام. نمايش در ايران. تهران: روشنگران و مطالعات زنان، 1379
تفضلی، احمد. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. به کوشش ژالۀ آموزگار. تهران: سخن، 1376
جنيدي، فريدون. زمينه شناخت موسيقي ايراني. تهران: پارت: 1372
رید، هربرت. هنر و اجتماع. ترجمه سروش حبیبی. تهران: امیر کبیر، 1352
فردوسي. شاهنامه. مصحح: محمد عباسي. تهران: فخر رازي، 1370
کار، مهرانگیز. لاهیجی، شهلا. شناخت هویت زن ایرانی در گستره ی پیش تاریخ و تاریخ. تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1387
مزدااهورا. اوستا ( كهن ترين سرودها و متن هاي ايراني ). گزارش و پژوهش: جليل دوستخواه. تهران: مرواريد، 1370
نولدکه، تئودور. حماسه ملی ایران .ترجمه: بزرگ علوی. تهران: انتشارات سپهر، 1375
هوک، ساموئل هنری. اساطير خاورميانه. ترجمه: علي اصغر بهرامي. فرنگيس مزدا پور. تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1372
هومر. ایلیاد. ترجمه: سعید نفیسی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1371
http://www.aftab.ir/articles/art_culture/literature_verse/c5c1208353941p1.php
http://www.shafighi.com/forum/showthread.php?616-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%8C-%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AA%D9%81%D8%B6%D9%84%DB%8C
http://images.google.com/imgres?imgurl=http://www2.irib.ir/amouzesh/research/tarikh_honar/images/l-12c.gif&imgrefurl=http://www2.irib.ir/amouzesh/research/tarikh_honar/07.htm&usg=__Z9fxnpJU6gPBzzQfqcY5zUfKRwc=&h=305&w=500&sz=18&hl=en&start=44&sig2=eGe-c84mqs2OLXXIEQostw&um=1&itbs=1&tbnid=XqtRRVk0WJMPSM:&tbnh=79&tbnw=130&prev=/images%3Fq%3D%25D9%2586%25D9%2582%25D8%25A7%25D8%25B4%25DB%258C%2B%25D8%25BA%25D8%25A7%25D8%25B1%25D9%2586%25D8%25B4%25DB%258C%25D9%2586%25D8%25A7%25D9%2586%26start%3D36%26um%3D1%26hl%3Den%26sa%3DN%26ndsp%3D18%26tbs%3Disch:1&ei=8cm5S8C5GY7l-Qbfkbm2Dw
http://images.google.com/imgres?imgurl=http://img.tebyan.net/big/1386/11/2482019521716193371061232141355246381314.jpg&imgrefurl=http://www.tebyan.net/index.aspx%3Fpid%3D59764&usg=___BmxDMDDZuXABt1jeys4N83-RkY=&h=210&w=180&sz=10&hl=en&start=89&sig2=Kx817l138nFnWjnyUyUIHQ&um=1&itbs=1&tbnid=rQKA0mx37gSuoM:&tbnh=106&tbnw=91&prev=/images%3Fq%3D%25D9%2586%25D9%2582%25D8%25A7%25D8%25B4%25DB%258C%2B%25D8%25BA%25D8%25A7%25D8%25B1%25D9%2586%25D8%25B4%25DB%258C%25D9%2586%25D8%25A7%25D9%2586%26start%3D72%26um%3D1%26hl%3Den%26sa%3DN%26ndsp%3D18%26tbs%3Disch:1&ei=Gcq5S9T8CZiB-gad2Lm2Dw
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B5%D9%87_%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86
http://forum.p30world.com/showthread.php?p=1700996
http://www.mim-omid.com/home/index.php?option=com_content&task=view&id=65&Itemid=2
http://aryaadib.blogfa.com/8801.aspx