با نقالی زنان در عصر حاضر همچون پدیدهای نوظهور برخورد می شود درحالی که از دیرباز در تمام کشور پهناور ایران، زنان به امر نقالی پرداختهاند و البته هر یک با روشی خاص خود.
به گفته استاد ارجمند بهرام بیضایی، نقالی عبارت است از(نقل یک واقعه یا قصه به شعر یا نثر با حرکات و حالات و بیان مناسب در برابر جمع و نقال کسی است که یک واقعه یا قصه مربوط به افسانه ها و اساطیر و یا ساخته خود را در برابر جمع بیان میکند) پس قصهگویی موزون و آوازی و خنیاگری و همه نقالی محسوب میشوند.مربوط به افسانه ها و اساطیر و یا ساخته خود را در برابر جمع بیان میکند) پس قصهگویی موزون و آوازی و خنیاگری و همه نقالی محسوب میشوند.یافتن اولین زنی که در تاریخ نقالی کرده است کاری بس دشوار و شاید غیر ممکن باشد. با نگاهی به پیشینه زنان در ایران و حتی مراجعه به مقالهای با همین عنوان به قلم علی فرهادیپور که در سایتهایی مانند ایران تئاتر درج شده است به نام"آزاده" برمیخوریم که اولین زن نقال ایرانی است که نامش در کتابها آمده و همزمان با بهرام گور میزیسته است. ولی آیا کسی میتواند به طور قطع و یقین بگوید، آری آزاده اولین زن نقال ایران است؟ به گفته گزنفون دوشیزگان خنیاگری بودهاند که در دربار هخامنشیان نقالی میکردهاند ولی اسامی آنان در دست نیست. بعد از آزاده نیز اسامی دیگری در این هنر نقل شده است که تنها اشارهای به نام برخی از آنها مانند "ملا فاطمه"، "سمیه خداینامه خوان"، "مرشد بلقیس" که هم عصر ما و در سالهای پیش از انقلاب قصه زندگی غم انگیز خود را نقالی میکرده و"مینا صارمی" که در سالهای بعد از انقلاب نقالی میکرد و... بیشک هر یک از این افراد روشی خاص خود نیز داشتهاند و هیچ یک به واسطه تفاوت روش، اولین نقال زن محسوب نمیشوند.اولینها مشخصهای دارند که باید به آن توجه کرد. کنستانتین استانیسلاوسکی متد خودش را در بازیگری طراحی و اجرا کرد. روش رسیدن بازیگر به نقش که انقلابی عظیم در امر بازیگری به وجود آورد. آیا او میتوانست ادعا کند که اولین بازیگر است چون روشی خاص خود دارد؟! ارسطو نیز فلسفهای را با روشی جدید ارائه داد. آیا او ادعا کرد اولین فیلسوف است؟ و آیا ما حق داریم بدون پژوهش حرف آنها را قبول کنیم؟ شاید اولین نقال زن و مرد در جهان، آدم و حوا باشند که داستان بهشت و رانده شدن خود را برای هابیل و قابیل تعریف کردهاند.اما چرا امروز جامعه از دیدن نقال زن متعجب میشود؟ آیا مادرانمان از پهلوانان و اساطیر و... برایمان قصه نگفتهاند؟ مادرانی که با زیرکی نکتههایی را در قالب قصه برای کودکانشان بیان میکنند. شگفتانگیز است. مادری برای کودکش که ناخونهای خود را میجود قصهای از دختری میگوید که درخت ناخن در شکمش سبز شده است تنها برای اینکه کودک را از یک عمل اشتباه نهی کرده باشد. به یاد میآورم که مادربزرگم در رختخوابی که از گلهای یاس پهن میکرد قصهای میگفت که در آن ساقی قهرمان بود و شیرین کاریها و پهلوانیها از ساقی سر میزد؛ اما همان قصه را وقتی برای خواهرم میگفت قهرمان قصه او بود. این گونه پهلوانانه زیستن را یاد میداد.چرا میگویند نقالی کاری مردانه است و نقال زن را طرد میکنند؟ نه این است که بانوگشپ(گشسپ) دختر رستم زنی جنگجوست یا رودابه با کُک راهزن جنگید و یا گردیه خواهر بهرام دلاوریهای بسیار در جنگ با چینیها از خود نشان داد. آیا جنگ کاری مردانه نیست ؟ مردانهتر از نقالی؟! پس زنان در این عرصه چه میکنند؟زنان این سرزمین همواره دلاور بودهاند. به گفته دوستی، خواستگاری کردن تهمینه از رستم نیز کاری بس دلاورانه بوده همتای گردیه و دیگر زنان قدرتمند شاهنامه که تاب سرزنش دیگران آسانتر از جنگیدن با دشمن نیست. چه کنیم که شاهنامه در دوران مردسالاری جمع آوری و نوشته شد . شاید متعصبان داستانهای دیگری از دلاوریهای زنان داشتهاند و پنهان و نابود کردهاند. بیش از این چه اهمیتی دارد که مشت نمونه خروار است. اگر زنی را دیدید که طراحی یک برج آسمان خراش را بر عهده دارد تعجب کنید ولی اگر زنی را دیدید که نقالی میکند تعجب نکنید که نقلی که زنان روایت میکنند بسا شیرینتر و جذابتر از هر نقل دیگری است. نقالان زن نماد مادرانی هستند که کودکی ما را با قصههای خود به بزرگی پیوند داده اند و امروز نیز ما را رها نمیکنند. اینک نیز نقالان زن ایران در نمایش"مجلس برادرکشی" نقس سلم و تور و ایرج را بازی میکنند و این بار قصه فریدون و پسرانش را از شاهنامه بر شما میخوانند. نقالانی چون شیرین امامی، مرجان صادقی، فاطمه حیدری و من ساقی عقیلی.
به گفته استاد ارجمند بهرام بیضایی، نقالی عبارت است از(نقل یک واقعه یا قصه به شعر یا نثر با حرکات و حالات و بیان مناسب در برابر جمع و نقال کسی است که یک واقعه یا قصه مربوط به افسانه ها و اساطیر و یا ساخته خود را در برابر جمع بیان میکند) پس قصهگویی موزون و آوازی و خنیاگری و همه نقالی محسوب میشوند.مربوط به افسانه ها و اساطیر و یا ساخته خود را در برابر جمع بیان میکند) پس قصهگویی موزون و آوازی و خنیاگری و همه نقالی محسوب میشوند.یافتن اولین زنی که در تاریخ نقالی کرده است کاری بس دشوار و شاید غیر ممکن باشد. با نگاهی به پیشینه زنان در ایران و حتی مراجعه به مقالهای با همین عنوان به قلم علی فرهادیپور که در سایتهایی مانند ایران تئاتر درج شده است به نام"آزاده" برمیخوریم که اولین زن نقال ایرانی است که نامش در کتابها آمده و همزمان با بهرام گور میزیسته است. ولی آیا کسی میتواند به طور قطع و یقین بگوید، آری آزاده اولین زن نقال ایران است؟ به گفته گزنفون دوشیزگان خنیاگری بودهاند که در دربار هخامنشیان نقالی میکردهاند ولی اسامی آنان در دست نیست. بعد از آزاده نیز اسامی دیگری در این هنر نقل شده است که تنها اشارهای به نام برخی از آنها مانند "ملا فاطمه"، "سمیه خداینامه خوان"، "مرشد بلقیس" که هم عصر ما و در سالهای پیش از انقلاب قصه زندگی غم انگیز خود را نقالی میکرده و"مینا صارمی" که در سالهای بعد از انقلاب نقالی میکرد و... بیشک هر یک از این افراد روشی خاص خود نیز داشتهاند و هیچ یک به واسطه تفاوت روش، اولین نقال زن محسوب نمیشوند.اولینها مشخصهای دارند که باید به آن توجه کرد. کنستانتین استانیسلاوسکی متد خودش را در بازیگری طراحی و اجرا کرد. روش رسیدن بازیگر به نقش که انقلابی عظیم در امر بازیگری به وجود آورد. آیا او میتوانست ادعا کند که اولین بازیگر است چون روشی خاص خود دارد؟! ارسطو نیز فلسفهای را با روشی جدید ارائه داد. آیا او ادعا کرد اولین فیلسوف است؟ و آیا ما حق داریم بدون پژوهش حرف آنها را قبول کنیم؟ شاید اولین نقال زن و مرد در جهان، آدم و حوا باشند که داستان بهشت و رانده شدن خود را برای هابیل و قابیل تعریف کردهاند.اما چرا امروز جامعه از دیدن نقال زن متعجب میشود؟ آیا مادرانمان از پهلوانان و اساطیر و... برایمان قصه نگفتهاند؟ مادرانی که با زیرکی نکتههایی را در قالب قصه برای کودکانشان بیان میکنند. شگفتانگیز است. مادری برای کودکش که ناخونهای خود را میجود قصهای از دختری میگوید که درخت ناخن در شکمش سبز شده است تنها برای اینکه کودک را از یک عمل اشتباه نهی کرده باشد. به یاد میآورم که مادربزرگم در رختخوابی که از گلهای یاس پهن میکرد قصهای میگفت که در آن ساقی قهرمان بود و شیرین کاریها و پهلوانیها از ساقی سر میزد؛ اما همان قصه را وقتی برای خواهرم میگفت قهرمان قصه او بود. این گونه پهلوانانه زیستن را یاد میداد.چرا میگویند نقالی کاری مردانه است و نقال زن را طرد میکنند؟ نه این است که بانوگشپ(گشسپ) دختر رستم زنی جنگجوست یا رودابه با کُک راهزن جنگید و یا گردیه خواهر بهرام دلاوریهای بسیار در جنگ با چینیها از خود نشان داد. آیا جنگ کاری مردانه نیست ؟ مردانهتر از نقالی؟! پس زنان در این عرصه چه میکنند؟زنان این سرزمین همواره دلاور بودهاند. به گفته دوستی، خواستگاری کردن تهمینه از رستم نیز کاری بس دلاورانه بوده همتای گردیه و دیگر زنان قدرتمند شاهنامه که تاب سرزنش دیگران آسانتر از جنگیدن با دشمن نیست. چه کنیم که شاهنامه در دوران مردسالاری جمع آوری و نوشته شد . شاید متعصبان داستانهای دیگری از دلاوریهای زنان داشتهاند و پنهان و نابود کردهاند. بیش از این چه اهمیتی دارد که مشت نمونه خروار است. اگر زنی را دیدید که طراحی یک برج آسمان خراش را بر عهده دارد تعجب کنید ولی اگر زنی را دیدید که نقالی میکند تعجب نکنید که نقلی که زنان روایت میکنند بسا شیرینتر و جذابتر از هر نقل دیگری است. نقالان زن نماد مادرانی هستند که کودکی ما را با قصههای خود به بزرگی پیوند داده اند و امروز نیز ما را رها نمیکنند. اینک نیز نقالان زن ایران در نمایش"مجلس برادرکشی" نقس سلم و تور و ایرج را بازی میکنند و این بار قصه فریدون و پسرانش را از شاهنامه بر شما میخوانند. نقالانی چون شیرین امامی، مرجان صادقی، فاطمه حیدری و من ساقی عقیلی.
No comments:
Post a Comment