Thursday, 4 February 2010

پیامی از یک دوست به نداآفرید


-Mansour Kayvan‎ فوریه 03‏ ساعت 05:09 بعد از ظهر‏ پاسخ
دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد . بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد. کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست . حتا دل دماوند، آتش فشان ندارد. دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت . رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد. روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید . زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد. بر نام پارس دریا، نامی دگر نهادند . گویی که آرش ما، تیر و کمان ندارد. دریای مازنی ها، بر کام دیگران شد . نادر! ز خاک برخیز، میهن جوان ندارد. دارا ! کجای کاری، دزدان سرزمینت . بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد. آییم به دادخواهی، فریادمان بلند است . اما چه سود، اینجا نوشیروان ندارد. سرخ و سپید و سبز است این بیرق کیانی . اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد. کوآن حکیم توسی، شهنامه ای سراید . شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد. هرگز نخواب کوروش، ای مهرآریایی بی نام تو، وطن نیز نام و نشان ندارد پاینده باد ایران و ایرانی.

No comments:

Post a Comment