در باور ایران باستان زن و زمین مقدس است چون هردو قدرت باروری و زایش و نگهداری دارند. همگان معترفند که که یکی
از بزرگترین گوهرهای ما شاهنامه فردوسی است و فردوسی نیز این امر را رعایت کرده است و خود نیز چنین عقیده دارد. در
ابتدای بیژن و منیژه نشان این باور فردوسی را می بینیم که به شایستگی از زن سخن می گوید:
در شبی که فردوسی از سیاهی و تیرگی آن سخن می گوید وگویی تمثیلی است از اهریمن و دهان گشوده ی
ماری سیه در تاریکی است و همه ی این نشانه ها به رای من نشان از ترس و نادانی از آینده است و از
تگناها میگوید، و برای رهایی از این همه نابسامانی فکری، یاد مهربانی (همسرش) که در سرایش است
می افتد و گویی هیچ کس به جز او نمی تواند بدو آرامش بخشد، و هم او را بت می خواند و ما همگان
می دانیم که تمثیل بت از نگاه مرد عاشق، زنی است که خداوندگار دل مرد شده است، او خود می گوید:
بدان تنگی اندر بجستم ز جای/ یکی مهربان بودم اندر سرای
خروشیدم و خواستم زو چراغ/ برفت آن بت مهربانم ز باغ
مرا گفت شمعت چه باید همی/ شب تیره خوابت بباید همی
بدو گفتم ای بت نیم مرد خواب/ یکی شمع پیش آر چون آفتاب
بتی مهربان که همانا همسر وی است به درخواست او چراغی برایش می آورد و سپس با داستانش که همانا بیژن
و منیژه است چنان آرامشی بدو می بخشد که این داستان را به نظم بکشد.
آنچه که روشن است خداینامه ها در دوران مرد سالاری، 4000 سال پیش به این سوی نوشته شده است (پیش
از 4000 سال دوران زن سالاری بوده) و منطقی است که مردان نقش پررنگ تری در شاهنامه داشته باشند
و این گناه فردوسی نیست که در خداینامه ها از زنان کمتر نام برده شده است و یا خداینامه هایی که در باره ی زنان بوده به دست نامردمان و اعراب نابود شده بودند.
زن و اژدها هردو در خاک به/ جهان پاک از این هردو ناپاک به
که این بیت در 15 دستنویس کهن و معتبر شاهنامه نیست. تنها در چاپ کلکته است.
زنان را ستایی سگان را ستای/ که یک سگ به از سد زن پارسای
این بیت زن ستیزانه که به فردوسی نسبت داده اند تنها در امثال و حکم دهخدا ثبت شده است که شاید شنیده
و آورده است و در نسخه های اصلی هیچ شاهنامه ای یافت نشده است.
" تئودرنولد که " آلمانی می گوید زن هیچ نقشی در شاهنامه ندارد مگر در بزم و خلوت و عشق، اما گویا
با آنکه تخقیق بسیاری انجام داده شاهنامه را به خوبی نخوانده . در آثار شکسپیر هم می توان گفت
مردان نقش محوری و مهتری دارند، در آثار دیکنز و هوگو هم چنین است. در داستان "ایرج" فرایزدی
و خون پادشاهی از راه دخترش ماه آفرید به منوچهر می رسد پس می توان گفت زنان در ایران دارنده ی
جایگاه بزرگی و مهتری بوده اند و هم در ادیان ( فاطمه در شیعه و مریم در مسیحیت)
تهمینه و رودابه و منیژه: مهر و مهرورزی و گذشت و شکیبایی
تهمینه و رودابه و منیژه: مهر و مهرورزی و گذشت و شکیبایی
فرنگیس: در شاهنامه سمبل ایستادگی- شکیبایی- از خودگذشتگی و مهر به همسر و فرزند است
فرنگیس بشنید رخ را بخست/ میان را به زُنار خونین ببست
به پیش پدر شد پر از درد و باک/ خروشان به سر بر همی ریخت خاک
بدو گفت ای پر هنر شهریار/ چرا کرد خواهی مرا خاکسار
سر تاجداران مبر بی گناه/ که نپسندد این داور هور و ماه
شنیدی که از آفریدونِ گُرد / ستمکاره ضحاک تازی چه برد
سیندخت و فرانک: دانش و خرد
سام با دیدن سیندخت که با پیامی به پیش او آمده با شگفتی می گوید:
ز جایی کجا مایه چندین بود/ فرستادن زن چه آیین بود
چو دید آنچنان پهلوان پر خرد/ ستایید او را چنان چون سزد
گردآفرید: جنگاوری و نرمی و فریب زنانه
چو آگاه شد دختر گژدهم/ که سالار آن انجمن گشت کم
زنی بود بر سان گردی سوار/ همیشه به جنگ اندرون نامدار
گَردیه: جنگاوری و نبرد
بدوگفت گُردیه اینک منم/ که بر شیر درنده اسپ افکنم
یکی نیزه زد بر کمربند اوی/ که بگداشت خفتان و پیوند اوی
چو از پشت باره برآمد نگون/ همه ریگ شد زیر او جوی خون
این بیت نیز به فردوسی نسبت داده شده است:
چو فرزند را باشد آیین و فر/ گرامی به دل بَر چه ماده چه نر
و یا
ز پاکی و از پارسایی زن/ که هم غم گسار است و هم رای زن
پارسایی تنها در پرهیزگاری و پاکدامنی نیست. به مردان هم پارسایی را نسبت می داده اند. در شاهنامه
از ویژگی های زن پارسایی است و مرد هو نَ رَ=هنر که زورمندی- خرد-پهلوانی- جنگاوری- شهامت-
چشم پاک و دامن پاک رادر بر می گیرد.
نوشته شده بدست ساقی عقیلی"نقال"
ما را دنبال کنید
http://womensnaghali2.blogspot.com/2010/03/1.html
ما را دنبال کنید
http://womensnaghali2.blogspot.com/2010/03/1.html
Telegram: Saghi Aghili/+1-647-899-0031
Facebook: Saghi Aghili
Instagram: Saghi Aghili
No comments:
Post a Comment