Tuesday, 23 February 2010

نخستین زنان نقال ایران. نویسنده: علی فرهادپور ( شجاعت یک وبسایت در تصحیح اشتباه خود و دیگران )

جدید آنلاین: چندی پیش گزارشی داشتیم به عنوان نخستین زن نقال. در آن گزارش درباره فاطمه حبیبی زاد سخن گفته بودیم. آقای علی فرهادپور، کارشناس و صاحب نظر، از راه لطف یاداوری کردند که عنوان ما از دقت تاریخی برخوردار نبوده زیرا زنان بسیاری در تاریخ ایران به عنوان نقالان معروف شناخته شده اند. از همین رو، برای تصحیح و توضیح مطلب، از ایشان خواهش کردیم که درباره پیشینه نقالی برای ما شرحی بنویسند تا نشر کنیم. با سپاس از ایشان متنی را که فرستاده‌اند به همراه چند عکس در این صفحه منتشر می‌کنیم. شما هم اگر نظری دارید خوشحال خواهیم شد که دریافت کنیم.

"واقعه‌خوانی در ایران پیش ‌از اسلام، قصه‌سُرایی موزونی همراه با ساز بوده‌است. همین قوّالی پس از اسلام ساز را کنار نهاد و تنها نقل واقعه شد" (بیضایی: ۶۵ و ۲۲۴).


پس واژۀ نقّالی در چهار قرن اخیر رایج شده و پیشتر با اصطلاحات دیگری نیز شناخته می‌شده، مانند واقعه‌خوانی، قصه‌سُرایی موزون، نقّالی آوازی، خنیاگری، رامشگری، روضه‌خوانی، صورت‌خوانی، مناقب‌خوانی، سخنوَری، ذاکری، پرده‌خوانی، قوّالی، معرکه‌گیری و واگویه. (بیضایی: ۸۳- ۶۵)"نقّالی آوازی همراه با موسیقی را در ایران باستان خنیاگری یا رامشگری می‌نامیدند. خنیاگر یعنی ‌کسی ‌که نوا و آوای خوش دارد، رامش نیز یعنی شادی و رامشگر کسی ‌‌است‌ که شادی مردمان را فراهم می‌کند با موسیقی [و آواز]" (جنیدی: ۴۱- ۳۹). فریدون جنیدی و ابراهیم باستانی پاریزی رواج واژه‌های نقّال و نقّالی را احتمالاً مربوط به صفویه دانسته‌اند و دیدیم که در آغاز با ساز و آواز بوده، منحصر به حماسه و شاهنامه نبوده و به مرور نوع دیگری از آن منشعب ‌شده ‌که نقّالی غیر موسیقایی است.



اولین زن نقّال‌ ایران در زمان ساسانیان ‌که در شاهنامۀ فردوسی با نام آزاده رومی یاد می‌شود، خنیاگر بهرام ‌گور بوده و نقّالی موسیقایی انجام می‌داده‌‌است.

گزارش دیگر دربارۀ دختران دهقان برزین است‌: یکی چامه‌گوی و دگر چنگ‌زن/ دگر پای‌کوبد شکن برشکن / بدان چامه‌زن ‌گفت کای ماهروی/ بپرداز دل چامۀ شاه ‌گوی/ نخستین شهنشاه را چامه‌ گوی/ چنین‌ گفت‌ کای خسروِ ماه‌روی/ نمانی مگر بر فلک ماه را / نشایی مگر خسرَوی‌ گاه را (شاهنامه: رفتن بهرام به نخچیر).

روشن است که زن نقّال شخص خاصی بوده و مسئول نوازندگی، شخص یا اشخاص دیگری بوده‌اند. پس از زمان ساسانیان زنان نقّال بدون ساز هم نقّالی می‌کرده‌اند. فقط چون واژة عربی نقّال در آن زمان متداول نبوده، به آنان نقّال نمی‌گفته‌اند. زنان نقالی همچون مشک‌ناز، مشکنک، نازتاب، سوسنک، ماه‌آفرید، فرانک، گُردیه، سمیۀ خداینامک‌‌خوان‌ (مادر نضربن حارث، نقال ایرانی عربستان)، خواهر صلاح‌الدین ایوبی‌ (صفی‌زاده: ۵۶)، دختر ملّاصدرا (اجتهادی: ۸۶۱)، عفت، دختر فتحعلی‌شاه (اجتهادی: ۷۰۹) و ملّا فاطمه، بزرگ‌ترین نقّال زمان ‌کریم‌خان زند که بیست‌هزار بیت از شاهنامه و دیوان‌های شعرا حفظ بود. (رستم‌الحکما: ۳۴۱).



مهمترین زن نقّال پس از اسلام همسر فردوسی بوده که خدای‌نامک یا شاهنامه‌های منثور پهلوی را برای فردوسی می‌خواند. در آغاز بیژن و منیژه آمده، فردوسی به همسر خود‌ گفت: بنِه پیشم و بزم را ساز کن / به‌ چنگ ‌آر چنگ و می‌آغاز کن / مرا مهربان یار بشنو چه‌گفت / از آن پس‌که گشتیم با جام جفت: / بپیمای می‌تا یکی داستان / ز دفتر بَرَت خوانم از باستان / پر از چاره و مهر و نیرنگ و جنگ / همه از درِ مردِ فرهنگ و سنگ (شاهنامه: بیژن و منیژه).

پس همسر فردوسی را نخستین زن نقال شاهنامۀ تاریخ ایران نیز می‌توان دانست.

پیش از انقلاب اسلامی زن نقّالی به نام بلقیس می‌زیسته و به‌گفتۀ هوشنگ جاوید و ابوالقاسم انجوی‌ شیرازی، "بلقیس معرکه‌گیری بود که به محلۀ "گارت‌ ماشین" (ایستگاه ماشین دودی) در شوش می‌آمد و نقل می‌گفت" (کارگزاران. ش ۵۳۴). مرشد بلقیس پس از انقلاب نیز نقالی می‌کرده و پس از او فرحناز کریم‌خانی نخستین زن نقال شاهنامه پس از انقلاب اسلامی است (خبرگزاری میراث فرهنگی).

در جشنوارة دانشجویی ۱۳۷۶ بانوانی در نمایش فتحنامۀ ‌کلات به نقّالی پرداختند. در سال ۱۳۷۸ داود فتحعلی‌بیگی کلاس‌های نقّالی را دایر کرد و از شاگردانشان مینا صارمی در سال ۱۳۷۸ در جشنوارۀ آیینی سنّتی نقالی کرد و چهار زن نقّال ایران ساقی عقیلی، شیرین امامی، شقایق رهبری و زیبا عابدی در جشنوارۀ استان تهران در نمایش خاتون نقالی کردند.

در جشنوارۀ آیین‌های سنتی ۱۳۸۰ شیرین امامی، ساقی عقیلی و فاطمه حبیبی‌زاد اجرای نقّالی داشتند که مرشد ترابی عصای خود را به حبیبی‌زاد هدیه داد و ساقی عقیلی به‌عنوان بهترین بازیگر زن از سوی تماشاگران برگزیده‌ شد و در جشنوارۀ آیین‌های سنتی ۱۳۸۲ حبیبی‌زاد و عقیلی در یک نقّالی مشترک هنرنمایی کردند و زنان نقال مذکور تا کنون به نقالی و هنرنمایی پرداخته‌اند.

منابع:
اجتهادی، مصطفی: دائرة‌المعارف زن ایرانی، تهران، بنیاد دانشنامۀ بزرگ فارسی، ۱۳۸۲
باستانی پاریزی، محمد ابراهیم: شاهنامه آخرش خوش است، گذار زن از گدار تاریخ، تهران، علم، ۱۳۸۳
بیضایی، بهرام: نمایش در ایران، تهران، روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۷۹
جنیدی، فریدون: زمینۀ شناخت موسیقی ایرانی، تهران، پارت ۱۳۷۲
رستم الحکما: رستم التواریخ، تهران، امیر کبیر، ۲۵۳۷ شهنشاهی
صفی‌زاده بوره‌که‌ئی، صدیق: دانشنامۀ نام‌آوران یارسان، تهران، هیرمند ۱۳۷۵
فرخ‌زاد، پوران: زن از کتیبه تا تاریخ: کارنامۀ زنان ‌کارای ایران، تهران، زریاب، ۱۳۷۸
فردوسی: شاهنامه، محمد عباسی، تهران، فخر رازی، ۱۳۷۰

No comments:

Post a Comment